شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۷

آیا ما مردم مضحکی هستیم؟!
امروز روز ولنتاین است؛ ما در این روز راه به راه به یکدیگر اس ام اس(چقدر از واژه­ی پیامک بدم میاد!) ­های حاوی عشق و بوسه و آغوش گرم و خرس­های نرم می­فرستیم و شاد می­شویم، از صد روز قبل دو سوم مغازه­ها و مراکز خرید شهرمان را ویترین­هایی با احجام سرخ رنگ پر می­کنند و حتی خیابان­هایمان در این روز پر ترافیک­تر می­شود و ...
اما یکی دو روز بعد ما شروع می­کنیم به فوروارد کردن ایمیل­هایی با این مضمون که ای آآآآآآآآخ و ای دااااااااااااد که ما خودمان سپندارمذگان داریم و باید این روز را هماره گرامی داشته و پاس بداریم و به ما چه که ولنتاین چه یا که بود و چه کسی توی زندان بود و ... ما خودمان جملگی اسطوره­ایم!
.
.
.
اما شاید آخر آخر همه­ی این حرف­ها، مهم همان شادی باشد که حتی برای لحظاتی کوتاه می­آید و می­رود یا شاید هم می­ماند یا چه می­دانم، بستگی به آدمش دارد ...
Free counter and web stats