چهارشنبه، آبان ۲۴، ۱۳۹۱

سرآغاز



به گمانم آغاز همیشه خوب است.
به خصوص اگر این آغاز، شروع یک زندگی نو باشد و آن هم نوعی از زندگی که خودت انتخابش کرده باشی؛ بی هیچ منفعت طلبی و حساب و کتاب و اجبار و هرچیز دیگری که ممکن است این انتخاب را آلوده و نازیبا کند.
این ها را گفتم که بگویم، یکی بود و کلی دیگر هم بودند ...
و ما هم سه تا خواهر بودیم و هستیم در میان این کلی دیگر؛ یک مجموعه­ ی سه عضوی از یک پدر و مادر ولی با دنیاهایی کاملا متفاوت! حالا نفر سوم ما هم انتخابش را کرده یا بهتر بگویم با نفر دیگری از یک مجموعه­ ی دیگر، به یک انتخاب مشترک رسیده، این انتخاب را جشن گرفته و الآن هم رفته سر زندگی شخصی خودش و پیمودن ادامه­ ی راه زندگی.
حقیقت این است که اگر بخواهی فکرش را بکنی همه چیز یکهو خیلی عجیب به نظر می­رسد ... به قول مادرم ناگهان به خودت می­آیی و مثلا می­گویی، "این منم؟ با سه تا دختر بزرگ و داماد و نوه؟"

طرح از : اردشیر رستمی 

Free counter and web stats