سه‌شنبه، بهمن ۲۴، ۱۳۹۱

منِ واقعیِ من!


آینه ها اشیای وحشتناکی هستن ...
قطعا من نه اولین نفر و نه آخرین نفری هستم که به این موضوع فکر کردم، ولی این چیزی از وحشتناک بودن قضیه کم نمی کنه.
این حقیقت، هر بار که از جلوی آینه ای رد میشم یا آینه ی کوچیکی رو دستم می گیرم، میاد جلوی چشمم، درست همزمان با اون تصویری که توی آینه می بینم.
من توی آینه ی سرویس ایرانی خونه! (با لحن آقای آژانس املاک)، توی آینه ی میز آرایش خونه ی مادرم و مادر شوهرم همیشه دوست داشتنی هستم!!! (البته به گمان خودم!)
در عوض، خودِ توی آینه ی ماشین یا سرویس فرنگیِ! خونه مون (با لحن همون آقاهه مجددا) رو زیاد دوست ندارم.
بعضی موارد دیگه هم کاملا متغیر هستن؛ مثلا آینه های فروشگاه های لباس، یا آینه های موجود در خونه های دوست و رفیق و فامیل و ...
و من به عنوان یک آدمیزاد هیچ وقت نخواهم فهمید که منِ واقعی چه شکلیه!
از همه ی این ها وحشتناک تر اینه که من (منِ نوعی حالا) تو آینه ی چشم هر آدمی هم یه جور متفاوتی به نظر میام. احتمالا آدم هایی که دوستم دارن، بازتاب بهتری از منِ واقعی می بینن و البته برعکسش هم صادقه.
وحشتناک نیست؟! قبول کنید که هست و خیلی هم هست!

Free counter and web stats