جمعه، تیر ۱۲، ۱۳۸۳

ـتصورشو بکن:
روی تختت که روبروش يه پنجره ست،دراز کشيدی،
و غرق افکار بی ربط و با ربط خودت هستی.
بعد يهو يه پرنده که شيشه رو تشخيص نداده،
مياد و محکم با منقار ميخوره تو شيشه و بنگ صدا ميده!
اونوقت چه حالی ميشی؟!

ـنزديک سه سال از اون کنسرت سعد آباد شهرام ناظری ميگذره و هنوز هيچ خبری ازش تو بازار نيست.
هر کی،هر چی داره همون ضبط با کيفيت نسبتا بده که مردم خودشون تکثير کردن.
اينو الان که داشتم اجرای تبريز رو می ديدم،يادم اومد.
چقدر من دوست داشتم اجرای اون شب رو!
چقدر دستاشو تکون ميده موقع خوندن!
چقدر دلم يه کنسرت توپ ميخواد!

دوش چه خورده ای دلا،راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی گنه روی بر آســـمان مکن

باده خاص خورده ای،نُقل خلاص خــورده ای
بوی شراب می زند،خربزه در دهــــان مکن!

به نظرم،اون چيزی که ته صدای شهرام ناظری هست،تو صدای هيچ خواننده ديگه ای نيست.
همين که گفتم!

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats