شکم چرونی...
دیروز تنها بودم، مامان و بابا و مونا رفتهن شمال. البته ما هم بسیار دوست داشتیم که بریم ولی خب مرخصی نداشتیم.
بعد از ظهر اومدم خونه، یه املت مفصل خوردم! این که میگم مفصل، واقعا مفصل بود ها!!! بعد داشتم بغل شومینه کتاب میخوندم که خوابم برد! شب مرغ و سیبزمینی سرخ کرده با سالاد درست کردم که با پیام خوردیم، طوری که داشتیم میترکیدیم...این پسر گوجهفرنگی دوست نداره! تازه ساقهی کرفس خام رو هم دوست نداره بجوئه! در عوض عاشق کبابه!
امشب نمیدونم چی درست کنم. غذا درست کردن رو دوست دارم ها، اما به شرطی که بدونم چی میخوام بپزم! دلم ماهی سفید میخواد با سبزی پلو و سیرترشیِ چند ساله، اما احتمالا خورشت درست میکنم! وقتی پیاز داره سرخ میشه، دوست دارم بهش زردچوبه بزنم، هم خوشرنگ میشه، هم اینکه بوش بهتر میشه.
الآنم گشنهم شده، بعد دارم فکر میکنم با اون قلکه که از شهر کتاب خریدم چکار کنم؟!
دیروز تنها بودم، مامان و بابا و مونا رفتهن شمال. البته ما هم بسیار دوست داشتیم که بریم ولی خب مرخصی نداشتیم.
بعد از ظهر اومدم خونه، یه املت مفصل خوردم! این که میگم مفصل، واقعا مفصل بود ها!!! بعد داشتم بغل شومینه کتاب میخوندم که خوابم برد! شب مرغ و سیبزمینی سرخ کرده با سالاد درست کردم که با پیام خوردیم، طوری که داشتیم میترکیدیم...این پسر گوجهفرنگی دوست نداره! تازه ساقهی کرفس خام رو هم دوست نداره بجوئه! در عوض عاشق کبابه!
امشب نمیدونم چی درست کنم. غذا درست کردن رو دوست دارم ها، اما به شرطی که بدونم چی میخوام بپزم! دلم ماهی سفید میخواد با سبزی پلو و سیرترشیِ چند ساله، اما احتمالا خورشت درست میکنم! وقتی پیاز داره سرخ میشه، دوست دارم بهش زردچوبه بزنم، هم خوشرنگ میشه، هم اینکه بوش بهتر میشه.
الآنم گشنهم شده، بعد دارم فکر میکنم با اون قلکه که از شهر کتاب خریدم چکار کنم؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر