دیشب یکی از بهترین جشن تولدهای عمرم رو داشتم!
ازش چیزی نمینویسم، چون احساس میکنم نمیتونه همهی قشنگیش رو توصیف کنه!
از مریم عزیزم هم که خیلی از این جا دوره و با وجود بیمعرفتی من، باز هم مهربونه، به طور ویژه ممنونم!
این هم یه عکس موبایلی از خونهی نارنجی!
ازش چیزی نمینویسم، چون احساس میکنم نمیتونه همهی قشنگیش رو توصیف کنه!
از مریم عزیزم هم که خیلی از این جا دوره و با وجود بیمعرفتی من، باز هم مهربونه، به طور ویژه ممنونم!
این هم یه عکس موبایلی از خونهی نارنجی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر