

رنگها رو با نسبتهای مختلف مخلوط میکنم و کلی رنگ متفاوت و خوشمزه درست میکنم. شب وقتی کارم تموم میشه و پالت رو میشورم، انگار یه رنگین کمون سیال به سمت چاهک دستشویی سرازیر میشه! احساس میکنم همیشه چندتا رنگ خاص رو که دوست داشتهم در کنار هم استفاده کردهم در حالی که یک عالم رنگ دیگه وجود داره که باز هم وقتی کنار هم میشینن، حس خوبی رو به وجود میارن.
تنها مشکلم در حال حاضر پاستل روغنی یا همون مدادشمعی خودمونه که ضمن رنگ کردنِ یه سطح، مرتب گلوله میشه و نمیشه مثل خردههای پاکن راحت زدش کنار و از شرش خلاص شد!
دارم به این فکر میکنم که ون گوگ رو بیشتر دوست دارم یا سزان؛ چون برای این ترم باید یکی از کارهای این دو نفر رو انتخاب و روش کار کنم؛ گرچه از هر نوع کپیکاری بیزارم اما استاد اینطور فرمودهاند خب!