آیا ما مردم مضحکی هستیم؟!
امروز روز ولنتاین است؛ ما در این روز راه به راه به یکدیگر اس ام اس(چقدر از واژهی پیامک بدم میاد!) های حاوی عشق و بوسه و آغوش گرم و خرسهای نرم میفرستیم و شاد میشویم، از صد روز قبل دو سوم مغازهها و مراکز خرید شهرمان را ویترینهایی با احجام سرخ رنگ پر میکنند و حتی خیابانهایمان در این روز پر ترافیکتر میشود و ...
اما یکی دو روز بعد ما شروع میکنیم به فوروارد کردن ایمیلهایی با این مضمون که ای آآآآآآآآخ و ای دااااااااااااد که ما خودمان سپندارمذگان داریم و باید این روز را هماره گرامی داشته و پاس بداریم و به ما چه که ولنتاین چه یا که بود و چه کسی توی زندان بود و ... ما خودمان جملگی اسطورهایم!
.
.
.
اما شاید آخر آخر همهی این حرفها، مهم همان شادی باشد که حتی برای لحظاتی کوتاه میآید و میرود یا شاید هم میماند یا چه میدانم، بستگی به آدمش دارد ...
اما یکی دو روز بعد ما شروع میکنیم به فوروارد کردن ایمیلهایی با این مضمون که ای آآآآآآآآخ و ای دااااااااااااد که ما خودمان سپندارمذگان داریم و باید این روز را هماره گرامی داشته و پاس بداریم و به ما چه که ولنتاین چه یا که بود و چه کسی توی زندان بود و ... ما خودمان جملگی اسطورهایم!
.
.
.
اما شاید آخر آخر همهی این حرفها، مهم همان شادی باشد که حتی برای لحظاتی کوتاه میآید و میرود یا شاید هم میماند یا چه میدانم، بستگی به آدمش دارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر