سرعت عقربه های ساعت، مثل همیشه است. اما این سال انگار بیش از هر سالی زود گذشته است. انقباض زمان را امسال بیش از هر سالی احساس کرده ام و صدای پای دویدن ثانیه هایش را. دیدن آفای قنادی فرانسه، همان که قد کوتاهی دارد و من از وقتی بچه کوچکی بودم می شناسمش هم، بیشتر به یادم می آورد که من هم خیلی بزرگ شده ام! درختان و خانه های قدیمیتر شدهی خیابان کاخ هم همینطور. من در این سال خیلی فکر کرده ام، کمتر خوانده ام و بیشتر کار کرده ام. حالا...حالا...حالا فقط می خواهم به شکوفه های صورتی و سفید، بوی پستهی توی آجیل و تقویمی فکر کنم که انتظار می کشد تا چند ساعت دیگر برود روی دیوار، بعلاوه به کتابهایی که خریده یا عیدی گرفته ام. به نظرم بیا فکر کنیم و تصمیم بگیریم که امسال برای همه مان بهترین باشد!
این هم هاپو تخم مرغی من بود به مناسبت سال هاپوها!
سال نو مبارک...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر