يكي بود...يكي نوشت
پنجشنبه، بهمن ۲۲، ۱۳۸۳
دلم يک جوراب پشمي ماسوله اي مي خواد،
از اونا که يه کمي هم زبرن و پا رو قلقلک ميدن!
+
يه نوک انگشت سبابه سياه شده،
بس که روي شيشه هاي بخارگرفته نقاشي کشيده!
+
يه برف بازي حسابي،
انقدر که بعدش زير ناخن هام بنفش بشه!
+
اين که،دلم گيلان ميخواد
!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر