سه‌شنبه، اسفند ۲۲، ۱۳۸۵

امروز همه­ش صدای همهمه بود،
مکشوف به عمل آمد که در طبقه صفرم، مراسم تخم­مرغ رنگ کنون است!
جای شما خالی، یک بوی تخم­مرغی هم راه افتاده بود که نگو و نپرس!
هرکجا که نگاه می­کردی، دختر یا پسری نشسته بود با تخم­مرغی در دست!
کار خیلی­شان هم جالب بود البته!
تا در آید چشم آنان که می­گویند بچه فنی­ها، ذوق هنری ندارند!
راستی...چهارشنبه ­سوری هم مراسم باحالی­ست ها؛
امروز همه همکاران در فکر این بودند که زودتر بزنند به چاک تا یک وقت در اثر اصابت ترکش­های بمب دست­ساز یا شلیک گلوله از نقطه­ای نامعلوم، مفت مفت جان به جان آفرین تسلیم نکنند یا مجبور به تخلیه چشم و چارشان نگردند!
دیگر کسی به زردی من از تو، سرخی تو از من، فکر نمی­کند انگار...

هیچ نظری موجود نیست:

Free counter and web stats