دو روز پیش اینجا، کمی آن طرفتر از گوش اینجانب، نمیدونم چندمین جلسه شورای پژوهشی دانشکده، برگزار شد.
روال این جلسات لااقل در این یک و سال و اندی که من همسایه اتاق معاونت پژوهشی هستم، اینه که در ابتدا همه ساکتن یا خیلی آروم صحبت میکنن، بعد کمکم صداها اوج میگیره، یکی از اون وسط دادی میزنه، یکی دیگه سعی میکنه نظم جلسه رو برقرار کنه، بعد چند دقیقه دوباره همه آروم میشن، بوی میوه (البته بنا به این که کدوم فصل سال باشه) از اتاق میزنه بیرون، دوباره یک نفر برای احقاق حقوق خودش یا دانشکده سرفهای میکنه و صداش را بلندتر میکنه و به قول فیزیکدانها یا فیزیکخوانها، به همین ترتیب ...
و حاضرین در جلسه رو هم که میشه حدس زد چه کسانی هستن؛ بخشی از اعضای هیأت علمی دانشکده:
یکی بودجهی ثبت نام کنفرانسش تموم شده و میخواد بیشترش کنن، یکی میخواد سفر خارجی بره و تأیید حاضرین رو میخواد، یکی دیگه هم از اساس با همه چیز و همه کس مشکل داره و ...
و خلاصه این که بعد از یکی دو ساعت، بعضی راضی و بعضی ناراضی میرن دنبال کارشون.
الآن هم که آخر ساله و همه دنبال این که امتیاز بیشتری بیارن و برن اول لیست و بالای نمودار؛ همه تند و تند مقاله میارن و صدای داد و بیدادشون میاد که : من دوتا دانشجوی دکترا ندارم! من چهارتا دارم! یا: تعداد مقالات ISI من خییییییییییییییییییلی بیشتر از این حرفاست و ...
تا ببینیم آخرش کی اول میشه! (به نظر شما، آیا در این جمله از صنایع ادبی استفاده شده؟)
در نهایت این که:
این بود صورتجلسهی ما از جلساتی که شنیدهایم و گاه، اندکی هم دیدهایم!
روال این جلسات لااقل در این یک و سال و اندی که من همسایه اتاق معاونت پژوهشی هستم، اینه که در ابتدا همه ساکتن یا خیلی آروم صحبت میکنن، بعد کمکم صداها اوج میگیره، یکی از اون وسط دادی میزنه، یکی دیگه سعی میکنه نظم جلسه رو برقرار کنه، بعد چند دقیقه دوباره همه آروم میشن، بوی میوه (البته بنا به این که کدوم فصل سال باشه) از اتاق میزنه بیرون، دوباره یک نفر برای احقاق حقوق خودش یا دانشکده سرفهای میکنه و صداش را بلندتر میکنه و به قول فیزیکدانها یا فیزیکخوانها، به همین ترتیب ...
و حاضرین در جلسه رو هم که میشه حدس زد چه کسانی هستن؛ بخشی از اعضای هیأت علمی دانشکده:
یکی بودجهی ثبت نام کنفرانسش تموم شده و میخواد بیشترش کنن، یکی میخواد سفر خارجی بره و تأیید حاضرین رو میخواد، یکی دیگه هم از اساس با همه چیز و همه کس مشکل داره و ...
و خلاصه این که بعد از یکی دو ساعت، بعضی راضی و بعضی ناراضی میرن دنبال کارشون.
الآن هم که آخر ساله و همه دنبال این که امتیاز بیشتری بیارن و برن اول لیست و بالای نمودار؛ همه تند و تند مقاله میارن و صدای داد و بیدادشون میاد که : من دوتا دانشجوی دکترا ندارم! من چهارتا دارم! یا: تعداد مقالات ISI من خییییییییییییییییییلی بیشتر از این حرفاست و ...
تا ببینیم آخرش کی اول میشه! (به نظر شما، آیا در این جمله از صنایع ادبی استفاده شده؟)
در نهایت این که:
این بود صورتجلسهی ما از جلساتی که شنیدهایم و گاه، اندکی هم دیدهایم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر